The Role of Struggle in My Ideal Lifestyle (A Decentralized, Non-Bureaucratic Network)

Gdmd...edyu
16 Jan 2025
50

English :Scroll down 👇
Persian :
جایگاه مبارزه کردن در سبک زندگی آرمانی ام ( شبکه ای غیر متمرکز غیر بوروکراس گرایانه )

     ما انسان ها زمان هایی برای داشتن بقا مبارزه کردیم تا اینکه بعد از موفقیت های اولیه در این زمینه جمعیت مان به صورت چشم گیری شدیدا افزایش یافت . آن روز مبارزه کردن از زندگی ما انسان ها جدا نشد بلکه جهش پیدا کرده و به شکل دیگری نقش بازی کرد در زندگی بشر ، بله متاسفانه دیگر انسان ها شروع کردن به مبارزه کردن بین خودشان .
     با اینکه برخی مواقع توانایی مبارزه کردن برایمان نجات دهنده بوده است اما همانند هر مسئله دیگر در زندگی اگر در مبارزه کردن نیز افراط شود به جای نجات دهنده بودنش دیگر نابود کننده خواهد بود و از دور همانند یک هیولای وحشی دیده خواهیم شد .
    پس مبارزه کردن هم نجات دهنده و هم سازنده خواهد بود به شرطی که افراط نشود ، و این رویه ای خواهد بود که در شکل زندگی آرمانی من شکل گرفته است ، دنیایی که با اولویت چهار عنصر به شدت مهم اش یعنی : ( غیر بوروکراس بودن - ساختار شبکه ای - آگاه بودن - مهربان بودن ) وجودیت پیدا کرده است ، یک مدرنیته .
     اگر تنها اولویت زندگی فقط مبارزه کردن باشد یا در سطح افراطی اش وحشی گری ملاک قرار گیرد که نیاز به آرمان من نیست چون تاریخ بشر لیست درازی از نامدارترین دیکتاتور های وحشی را داشته است تاکنون حتی همچنان نیز که این بلاگ را مینویسم وجود دارند . 
   نظر من به عنوان یک شخص در این مورد برخلاف برخی اشخاصی که خوردن گوشت هم دیگر را برتری تلقی میکنند این کار را یکی از بزرگ ترین خیانت ها در زندگی محسوب میکنم ، ما هیولا نیستیم .
    یعنی هستند هنوز انسان هایی که انسجام اجتماعی را یک ضعف تلقی میکنند و در عین حال با زور ضربه ای وحشیانه زدن به هم نوع ، خود را سمبل ابر قدرت تصور میکنند . جای تاسف دارد که چنین اشخاصی در ابتدائی ترین حالتشان ماکیاولیسم را یک تفریح لذت بخش در زندگی شان میدانند.
    ما همچنان مشکل داریم در باهم بودن و من این وسط از ارمانم که به صورت هماهنگ هم مستقل زندگی کردن و هم گروهی وقت گذراندن (اصل هماهنگی من و دیگری ) حرف میزنم .
    با دوباره پدیدار شدن مهربانی در تک تک اشخاص دیگر هیولا بودن از زندگی مان جدا میشود . شخصی که دوباره مهربان شود هم خود و هم محیطش را دوست خواهد داشت و این دوست داشتن ابتدا احترام و سپس یکی بودن با طبیعت را در بر خواهد داشت .
     با امدن دوباره مهربانی انچه میماند تعدادی اشخاص هستند که دارای عناصر مطرح کرده در این ساختار ارمانی ام می باشند که در برابر چالش های پیش امده دنیای نسبی مان به صورت مستقلانه یا گروهی واکنشی استراتژیک و متمدن ارائه میکنند . برخلاف زمان فعلی که اشخاصی هیولا مانند رفتار نارسیسم گونه از خود نشان داده و با ضربه و ضرر زدن بر شخص دیگری به خوشحالی و لذت میرسند( در یک کلام این اشخاص هیولا مانند فقط وقت مان را تلف میکنند) .
   در چنین ساختار شبکه ای غیر متمرکز بیان شده :

  • تک تک اعضایش توانایی تامین امنیت خود را دارند.
  • تک تک اعضایش توانایی مبارزه کردن به اندازه را دارند .
  • تک تم اعضایش توانایی مستقل پیش رفتن را دارند .
  • تک تک اعضایش اگاه هستند.
  • تک تک اعضایش متمدن هستند .
  • تک تک اعضایش مهربانی را دارند .
  • تک تک اعضایش سطح تمدن عرفی به جای قانون را دارند.
  • تک تک اعضایش غیر بوروکراس هستند .
  • تک تک اعضایش توانایی هماهنگی فعالیت گروهی و فردی را دارند بدون دیتور دادن شخصی به دیگری، حتی به قول فیزیکدانان تک فرکانسی شدن را نیز دارند .
  • تک تک اعضایش اصل هماهنگی من و دیگری را رعایت میکنند .
  • تک تک اعضایش با ساختار چرخه حیاط طبیعت یکی هستند برخلاف تاریخ بشر که تنها کارش تاکنون متمرکز کردن هر چیزی به یک نقطه بوده است.


نتیجه :
این آرمان بیان کرده ام در تمام بلاگ هایی که نوشته ام  تاکنون متاسفانه با واقعیت فعلیمان فاصله بسیار زیاد دارد . ولی به شخصه امیدوار هستم به کودکان بعد از نسل زد چونکه در سنین ابتدای زندگیشان نشان دادند تاکنون که بیشتر عناصر شرح داده در بالا را دارا هستند و این میتواند برای اولین بار یک انقلاب بین نسلی ماژور برای انسان رخ دهد .

English :

The Role of Struggle in My Ideal Lifestyle (A Decentralized, Non-Bureaucratic Network)

    We humans have struggled for survival at times, and after early successes in this regard, our population significantly increased. That day, struggle did not separate from our lives; rather, it evolvedand played a different role in human existence. Unfortunately, humans then began to fight amongst themselves.

   While our ability to struggle has sometimes been a lifesaver, like any other issue in life, excessivestruggle can become destructive, revealing itself as a wild monster from afar.

   Thus, struggle can be both salvific and constructive, provided it is not taken to excess. This principle forms the foundation of my ideal lifestyle, a world defined by its four critically important elements: (non-bureaucratic, networked structure, awareness, and kindness), constituting a form of modernity.

   If the Sole Priority in Life Is to Struggle or If Excessive Violence Is the Criterion, then I see no need for my ideals, as human history has a long list of the most notorious brutal dictators, who still exist today as I write this blog.

   In my view, unlike some individuals who consider cannibalism a form of superiority, I see such actions as one of the greatest betrayals in life; we are not monsters.

   There are still people who perceive social cohesion as a weakness, while simultaneously imagining themselves as symbols of superpower through violently attacking their fellow beings. It’s unfortunate that such individuals consider Machiavellianism an enjoyable pastime in their lives.

    We still Incapable with being together, and in this context, I advocate for my ideal, which embodies both living independently and spending time collectively (the principle of harmony between myself and others).

   With the re-emergence of kindness in every individual, the monster within us will be detached from our lives. A person who becomes kind again will love both themselves and their environment, and this love will initially encompass respect and then a unity with nature.

   With the return of kindness, what remains are individuals who embody the elements I have presented in this ideal structure. They offer a strategic and civilized response, whether independently or collectively, to the challenges posed by our relative world. This stands in stark contrast to the current time, where some individuals exhibit monstrous, narcissistic behaviors, deriving happiness and pleasure from harming others (in short, these monstrous individuals are merely wasting our time).

   In such a decentralized network structure it is stated that:

  • Each member has the ability to secure themselves.
  • Each member has the ability to fight equally.
  • Each member has the ability to progress independently.
  • Each member is aware.
  • Each member is civilized.
  • Each member possesses kindness.
  • Each member has a level of mores norms instead of laws.
  • Each member is non-bureaucratic.
  • Each member can coordinate group and individual activities without imposing personal limitations on others; even in terms of physics, they can achieve a single frequency state.
  • Each member adheres to the principle of coordination between myself and the other.
  • Each member aligns with the cyclical structure of nature, unlike human history, which has primarily focused on centralizing everything to one point.


Conclusion: 

   This ideal I have expressed in all the blogs I’ve written so far unfortunately has a significant distance from our current reality. However, I personally hold hope for the children after Generation Z, as they have shown in their early years of life that they possess many of the elements described above. This could potentially lead to a major intergenerational revolution for humanity for the first time.

Get fast shipping, movies & more with Amazon Prime

Start free trial

Enjoy this blog? Subscribe to Sajed.A

2 Comments